یزدفردا :کار مشترکی از -سیدمحمدعلی علوی-سیدمصطفی میرمحمدی :سفر، سفر مهمی محسوب می شد، یزد، زادگاه محمدخاتمی! دوم خردادیها آنجا را مرکز و پایگاه اصلاح طلبی ایران نامیده اند و حتی عنوان روزنامه "آفتاب یزد" را برای تاکید بر همین مبنا، انتخاب نموده بودند بنابراین سفر احمدی نژاد به یزد، اهمیت زیادی برایشان داشت. به همین جهت از چندیدن روز قبل توپخانه رسانه ییشان شروع به تخریب دولت و مقامات محلی نمودند تا مردم را از "آمدن" بازدارند؛ اما زهی خیال باطل، خاطره سفر پارسال مقام معظم رهبری به یزد دوباره زنده شد...
سطح شهر مملو از بنرها و پلاکاردهایی در حمایت و خیرمقدم گویی به رئیس جمهور بود که علیرغم دروغ های بعضی سایتهای دوم خردادی، قریب باتفاق این بنرها توسط هیئات مذهبی و گروههای مردمی نصب گردیده بود. استاندار یزد هرگونه نصب بنر از سوی ادارات دولتی و خود استانداری را ممنوع کرده بود، تنها شرح پیشرفت مصوبات سفر دور اول هیئت دولت توسط استانداری نصب گردیده بود. ناگفته نماند که تعدادی از این بنرها توسط افرادی ناشناس پاره شده بود!
یک دسته جوان موتورسوار (حدودا 40-50 موتور)با پرچم ایران و شعارهایی در حمایت از احمدی نژاد دور تا دور میدان امیرچخماق (محل دیدار رئیس جمهور با مردم یزد)را طی مینمودند.
دوستان دوم خردادی هم بیکارنبودند و با استفاده از ابزار "سفرهای استانی" تراکت هایی بین افراد در حمایت از خاتمی پخش می کردند؛ گویا چالش(!) سفرهای استانی برای دوم اصلاح طلبان تبدیل به فرصت شده بود!! تا صحبت از اصلاح طلبان است خوب است این جمله آقای مهندس اولیا، نماینده اصلاح طلب یزد را که دیروز در مصاحبه با "پارلمان نیوز" به آن اشاره کرده بود را دوباره مرور کنیم: " در شان دولت نیست که با وعده شام و ناهار، مردم را به حضور و استقبال از آقای احمدی نژاد در جریان سفر استانی به یزد فرا بخوانند!" یعنی این همه آدم برای غذا اومده بودند؟ البته ما که از 6 صبح راه افتاده بودیم نه صبحونه ای دیدیم نه ناهاری! وقتی این جمله ها را می خواندم به یاد حرفهای رجبعلی مزروعی، نماینده اصفهان در مجلس ششم که از هم حزبی های دوآتشه آقای مهندس اولیا محسوب می شود، افتادم که می گفت: "ملت ایران، لشکر قابلمه بدستها هستند که برای مرگ موش هم صف می کشند"! البته اولیا جوابش را امروز از مردم شریف یزد به خوبی گرفت.
ساعت 6 صبح بود که وارد خیابان منتهی به محل سخنرانی شدم اما هنوز جمعیت زیادی نیامده بود با خودم گفتم نکند خاطره سفر رهبری به یزد دوباره تکرار نشود! اول مسیر که حرکت میکردیم دعای عهد گذاشته بودند و هوا هم خیلی خوب بود. نگرانی ام تا هفت و نیم ادامه داشت تااینکه حدود ساعت 8 مهر باطل بر شک هایم خورد چون از 3 مسیر به سمت جایگاه تا چشم کار میکرد آدم بود، باور کردنی نبود. حدود ساعت 9 بود که در محوطه عظیم میدان میرچخماق جای سوزن انداختن هم نبود. میدان بزرگ امیرچخماق، خیابان های امام‌خمینی، قیام، میدان سیدمصطفی‌خمینی و خیابان‌های اطراف مملو از جمعیت زن و مرد بود.
احمدی نژاد در ساعت 9 بامداد وارد فرودگاه شهید صدوقی یزد شد. برای استقبال نمایندگان استان حضور نداشتند چون لایحه بودجه در مجلس درحال رسیدگی بود اما اکثر مسئولین محلی در فرودگاه برای استقبال از رییس جمهور حضور داشتند.
پیش از حضور دکتر احمدی نژاد، سخنران چندین بار تکرار کرد که آقای احمدی نژاد در سیل جمعیت گرفتار شدند و بعد خودمانی گفت آنقدر جمعیت زیاد بوده که ماشین رییس جمهور را بلند کردند و جابه جا نمودند ماشین هم مسیر را عوض کرده که مردم را دور بزند اما نمی تواند و به همین علت کاپوت ماشین کنده می شود!
مردم بخش "نیر "به خاطر اینکه در سفر اول، آقای احمدی نژاد دستور داده بود منطقه "کاریزات" به بخش تبدیل شود، ادعا داشتند که پس منطقه ما هم باید شهرستان شود ؛ کفن پوش آمده بودند و با پارچه و پلاکاردهای متعدد، خیلی مصمم و جدی بودند، عاقبت به آنها اجازه داده شد که با یکی از پلاکاردهایشان را نزد مسئولین بروند که این تصمیم، شعار استاندار محترم تشکر تشکر، رئیس جمهور ما خدا نگهدارتو و . . . آنها را درپی داشت.
دست نوشته های دیگری هم بود: پرچمدار عدالت ما را دریابید(جمعی از بیکار شدگان معادن روستای مرغوب زغال طبس-کوه بخاب محروم-بخش محروم بهاباد دهستان بنستان). پرچمی با عنوان "کاراصلاح اساسنامه انشگاه آزاد به کجا رسید" توسط چند جوان بر بالای یکی از قفله های میرچخماق به اهتزاز درآمد که دکتر احمدی نژاد هم آن را دید، لبخندی زد و دستی تکان داد و هیچ نگفت!
پس از تاخیری طولانی بالاخره دکتر آمد. احمدی‌نژاد در ساعت 12 ظهر و پس از سه ساعت تاخیر توانست در جایگاه حاضر شود. مردم شهر یزد در هنگام ورود رئیس‌جمهور با شعارهای «عطر گل محمدی به شهر ما خوش آمدی» و «صل علی محمد یاور رهبر آمد» از وی استقبال کردند. فلاح زاده، استاندار یزد، سعیدلو، زریبافان و هاشمی ثمره و همچنین امام جمعه یزد به اتفاق رییس جمهور به بالای سن آمدند، وقتی هاشمی ثمره از بلندی سن متوجه انبوه جمعیت شد با موبایلش چند دقیقه ای از جمعیت فیلمبرداری نمود! در دقایق نخستین سخنرانی رییس جمهور، چندین سوال و جواب بین او و مردم رد و بدل شد تا خستگی انتظار طولانی از تن مردمان دیار دارالعباده به در رود:
-از ساعت چند تا حالا اینجا بودید؟
- 11؟ (مردم: نه)
- 10 ؟(مردم: نه)
- 9 ؟ (مردم: نه)
- 8 ؟ (مردم: نه)
- 7 ؟ (مردم: نه)
- پس کی؟!
- حالا خسته شدید؟ (مردم: نه)
- مطمئن باشم؟ (مردم: بله)
- کی خسته است؟ (مردم: دشمن)
- بلندتر بگید تا همه شون بشنوند (مردم: دشــــــــمـــن)
در اثناء سخنرانی، احمدی نژاد، افق تهران را با افق یزد اشتباه گرفت و در حالیکه چند دقیقه ای بود که از زمان اذان ظهر به افق یزد گذشته بود وی گفت: "با توجه به نزدیک بودن به اذان ظهر سخنان خود را کوتاه می‌کنم"!
دکتر احمدی نژاد مانند مصاحبه تلویزیونی شب گذشته اش در شبکه یک، گاهی اوقات سرفه می کرد که نشان می داد آنفولانزای چند هفته پیش رییس جمهور، قصه اش هنوز هم ادامه دارد!
بعد از اینکه مراسم تمام شد.هجوم مردم نمی گذاشت احمدی نژاد از امیرچخماق خارج بشود و بعد از نیم ساعت با تلاش نیروی انتظامی راه باز شد و رییس جمهور که به اتومبیل رسیده بود از دریچه ی ماشین سرش رو آورد بیرون و با مردم روبوسی کرد و نامه ها را گرفت. اتومبیل به سختی شروع به حرکت کرد و پس از مدتی راه خروج را پیدا کرد
دکتر رفته بود اما هنوز هم مردم فریاد می زدند: "احمدی، دوستت داریم"

یزدفردا

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا